زندگی نامه نظامی گنجوی
جمال الدین ابومحمد الیاس بن یوسف در سال 520 – 536 ق- در نجه یکی از شهر های باستانی آذربایجان چشم به جهان گشود. در کودکی پدر و بعد از آن مادر را از دست داد و سالها به تنهایی زیست. در جوانی هیچگاه از گنجه بیرون نرفت ، همانجا درس خواند و با تلاشی پیگیر علوم زمان خود را فرا گرفت، زبانهای آذری ، فارسی ، عربی و پهلوی را به خوبی میدانست.
نظامی مانند اغلب اساتید باستان از تمام علوم عقلی و نقلی بهرهمند و در علوم ادبی و عربی کامل عیار و در وادی عرفان و سیر و سلوک راهنمای بزرگ و در عقاید و اخلاق ستوده پایبند و استوار و سرمشق فرزندان بشر بوده و در فنون حکمت از طبیعی و الهی و ریاضی دست داشتهاست. زندگی شاعر به خلاف شاعران ستایشگر که دایم در کاخ ای امیران و پادشاهان ملازم آستان بودند آرام و بی ماجرا میگذشت .
نظامی از همان دوران جوانی به شاعران ستایشگر و سخن آرایان که شرف خود را می فروختتند نفرت عمیقی داشت و می کوشید خود را از زندگی درباری دور نگه دارد نظامی در مخزن الاسرار از برتری هنر خود می گوید و ستایشگری و چاپلوسی را به باد انتقاد میگیرد.
نظامی علاقه چندانی به تصویر کشیدن حادثه های زمان حیات خود ندارد ئ تنها در مسائلی که مستقیما با خلاقیت او و سرنوشت سروده هاش رابطه دارد توضیحی میدهددر هریک از منظومه هایش پاره هایی به عنوان در احوال خود می آورد . آثار نظامي در زمان حيات خود او در دنيا ی شرق آوازه ای همگانی داشت
نظامی سه بار ازدواج کرد. همسر نخستش آفاق، کنیزی بود که فخرالدین بهرامشاه حاکم دربند به عنوان هدیهای برایش فرستاده بود. آفاق اولین و محبوبترین زن نظامی بود. تنها پسر نظامی، محمد از آفاق بود. وقتی نظامی سرودن خسرو و شیرین را به پایان رساند آفاق از دنیا رفت. در آن زمان محمد هفت سال بیشتر نداشت.
نظامی گنجوی در سال ۵۹۰ – ۶۰۸ هجری – در زادگاه خويش شهر گنجه وفات یافت . در سالهاي اخیر بنای یاد بود شکوه مندی بر سرمزارش ساخته اند