با چنین ارزیابیای این دو جریان نشان میدهند که در ادبیات و گفتمان راه کارگر و حزب کمونیست ایران مبارزه طبقاتی هیچ محلی از اعراب ندارد. آیا کارگران، زحمتکشان و تهیدستان جامعه ما که زیر بار سنگین معیشت کمرشان شکسته و میتوان به جرأت گفت که در حال حاضر تقریبا همه روزه در کارخانهها و کارگاههای تولیدی بزرگ و کوچک فریاد اعتراض سردادهاند و به مانند تمام مبارزان و آزادیخواهان در اعتراض به سیاستهای به غایت ضد انسانی رژیم سرمایهداری و غارتگر وابسته به امپریالیسم جمهوری اسلامی در شرایط شدیدا امنیتی به مبارزاتشان ادامه میدهند تماما زن بودند؟ و کل مردم بهپاخاسته در صحنه تاثیری در فرایند مبارزات خونبار سال ۱۴۰۱ نداشتهاند؟ آیا خواست آنها به جز نان کار و مسکن و آزادی بوده و هست؟ و یا به ادعای این دو جریان سیاسی آن جنبش گویا صرفا در اثر انفجار خشم زنان بر پا شد؟
آیا وضعیت فاجعه بار اقتصادی و معیشتی تودههای جان بهلب رسیده که نتیجهای جز بیخانمانی، کارتن خوابی، گورخوابی، اعتیاد، تنفروشی، آوارگی و مهاجرت و… برای مردم نداشته، نقش اصلی را در قیام و خیزشهای هر چند سال یکبار مردم به جان آمده ما و از جمله خیزش سال ۱۴۰۱ نداشته است؟ یا بر اساس این ارزیابی صرفا نقش جانبی داشته است؟